موزه مردم شناسی :
«مدرسه
علمیه نجومیه»
بنای
این مدرسه در کوی شرقی شهر گناباد و در مجاورت یکی از سردردهای ورودی مسجد جامع
واقع شده است . این مدرسه از یادگارهای معماری اسلامی در عصر صفویه می باشد که
نشان دهنده ارج و مقام و علم و دانش در آن روزگاران است . این مدرسه به سبب تدریس
هیات و نجوم در آن به مدرسه نجومیه مشهور گشته و معماری آن شامل هشتی ورودی دالان
، صحن و حجره های پیرامون آن است . این بنا در دوران قاجار مرمت گشته و در ساختمان
آن تغییراتی داده شده است . در گذشته های نزدیک از فضاهای موجود در مدرسه بعنوان
اداره میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری گناباد و مجموعه آموزش هنرهای سنتی
استفاده می شده است . اما در بهمن ماه 1385 کاربری دیگری به آن افزوده شده و در
این مکان اولین موزه مردمشناسی شهرستان گناباد از محل اعتبارات سفر ریاست محترم
جمهوری افتتاح گردید . در این موزه گوشه هایی از آداب و رسوم ، نحوه زیست، مشاغل
بومی و هنرهای سنتی مردم گناباد به نمایش گذارده شده است .
آدرس : گناباد – واقع در مدرسه علمیه نجومیه
ساعت
بازدید: الی 17
ایام
تعطیل: 3 شنبه و ایام عزاداری
تلفن : 7224775-0515
قنات قصبه گناباد
قنات
قصبه گناباد به عنوان یکی ازپدیده های شگفت انگیز دست ساخته انسان در طول تاریخ و
نمادی از هم نوایی بشر باطبیعت توجه بسیاری از مورخان و پژوهشگران را به خود جلب
کرده است.این قنات از میانهاراضی کوی شرقی گناباد از محلی معروف به «برج علی ضامن»
در داخل رسوب های ریز دانهآغاز شده و از هفت کانال متصل به هم شکل گرفته است. بر
اساس آخرین مطالعات طول اینقنات 33113 متر و تعداد چاههای آن متجاوز از 470 حلقه و
عمق مادر چاه آن نیز حدوداً 280 تا 300 متر است. ناصر خسرو قبادیانی نخستین کسی است که در سفر نامه اش
به توصیفاین قنات پرداخته و عمق چاه آنرا 700 گز و طول آنرا چهار فرسنگ ذکر نموده
است وآنرا نیز به کیخسرو نسبت داده است.
ظاهراًوی
از کنار طولانی ترین رشته انشعابی این قنات به نام دولاب نو عبور کرده است. فضای
داخلی قنات دارای کانالهای و تونل های اعجاب انگیزی است که با بررسی های انجام
یافته بر روی آن حفره هایی مشخص شده ظاهراً این قسمتها برای قرار دادن چراغ و پینه
سوز و وسایل روشنایی به کار می رفته است. درحال حاضر میزان آبدهی این قنات 150
لیتر در ثانیه است.این پدیده می تواند با ارائه طرح مناسب به مکان توریستی بسیار
جذاب و دیدنی تبدیل شود. قطعه سفالهای پراکنده در اطراف دهانه چاه ها حاکی از این
است که رشته قصبه در واقع کانال اولیه اصلی قنات گناباد بوده که در زمان هخامنشیان
حفر شده و در پی آن رشته های دیگری در مواقع خشکسالی ایجاد شده است.
نمد
مالی
نمد
مالی یکی از حرفه های بومی صنعتگران گناباداست که نحوه تولید آن در موزه به نمایش
در آمده است. انواع فرآورده های نمدی ازمتراکم نمودن توده های پشم و کرک در شرایط
فنی مناسب بوسیله ی ورز دادن ساخته میشوند. محصولاتی مانند کلاه نمدی،پالتو
نمدی،نمد زیر انداز از این دست اند که درمیان عشایر خراسان موارد استفاده بسیار
دارند.هنر نمد مالی در روستاهای گناباد ازقدیم الایام رواج داشته است.
عطاری
و گیاهان دارویی
در
قدیم الایام، عطاری بنیان طب سنتی این سرزمین را تشکیل می داده اند.خراسان رضوی به
دلیل داشتن پوشش گیاهی متنوع و کوهپایه ها و دشت های آکنده از انواع گیاهان دارویی
یکی از غنی ترین سرزمین های کشور در زمینه گسترده طب گیاهی به شمار می رود. از مهم
ترین گونه های دارویی و ادویه می توان به گل گاوزبان،کاکوتی،فلفل، اسطوخودس،سه
پستان، گل زوفا، دارچین،زردچوبه،ترنجبین،آویشن و گل زوفا اشاره مپکرد.عطاری ها
علاوه بر تامین نیازهای دارویی مردم سایر حوائج آنها را در زمینه انواع شربت ها،
عرقیات، ادویه و غیره مهیا می نموده اند.
پارچه بافی
یکی
دیگر از غرفه های موزه،پارچهبافی،دستبافی یا نساجی سنتی در گناباد را به تماشا
گذاشته است این پارچه های سنتیبا کمک دستگاههای بافندگی دو وردی ،چهار وردی و ....
تولید می شوند. جاجیم ،پارچههای دستباف پنبه ای ،پشمی و ابریشمی نمونه ای از این
تولیدات اند که در مناطق شهری،روستایی و عشایری بافته می شوند. دستبافی از گذشته
های دور یکی از حرف سنتیصنعتگران این خطه می باشد و در اکثر روستاها به شکل خانگی
یا کارگاهی تولید میشوند. از سایر بافته های سنتی گناباد می توان از تولیدات برک
بافان و فرت بافان یادکرد،که شامل انواع حوله،دستمال ،لنگ،چادر و پارچه پیراهنی
میباشند.
دنگ
در
غرفه ای از موزه مردم شناسی گناباددستگاهی به نام دنگ به تماشا در آمده است که از
آن برای کوبیدن ارزن گاورس و سایرغلات به منظور جدانمودن پوسته آنان استفاده می
شده است. این دستگاه از قطعه چوبیپهن به طول 4-5/3 متر که بخش فوقانی آن به شکل
گرزی درآمده ساخته شده است. درانتهای چوب نرسیده به آخر،سوراخی تعبیه شده که چوب
دیگری به عنوان محور از آن میگذشته و دو پایه ی چوبی در دو سوی این محور نصب می
گشته است. در کنار گودال محل نصبدنگ، سکویی از چوب یا گل به شکل منبری پلکانی می
ساختند.ابتدا غلات یا ارزن را داخلگودال ریخته،آنگاه دو نفر در انتهای چوب دنگ
ایستاده پای خود را روی چوب اصلیگذاشته فشار می اورند تا بخش سر دنگ به طرف بالا
حرکت کند. سپس هنگام پایین آمدنمحور اصلی روی آن بخشی از دستگاه که به قسمت گرز
مانندنزدیک تر است می پریدند و اینعمل چندین بار انجام می پذیرفته است تا پوست
غلات از ان جدا شود. بعد از کوبیدن درروزی که باد می وزیده است دانه ها را باد می
داده تا پوست از دانه جداشود.
آهنگری
آهنگری
یکی از مشاغل تاریخی در همه جوامعانسانی به شمار می رود.کشف فلز آهن و نحوه ی
استفاده از ان انقلابی در سرنوشت انسانقلمداد شد. آهنگر خانه ها، مادر ساخت و
تولید ابزار اولیه بشر محسوب می شدند. دراین اماکن صنعتگر آهنگر مصنوعات آهنی نظیر
بیل، کلنگ، میخ، گاو آهن،زنجیر،چهار شاخ،انبر و قیچی های گوناگون را می سازد.ابزار
و وسایلی که در آهنگر خانه ها مورداستفاده قرار می گیرد عبارتند از : انبرزغال
بردار، انبر کج، انبر دست، پتک، قلمسندان سوهان و کوره ی دم و بازدم.
خانه
سنتی
یکی از
غرفه های موزه به نمایش نمایی از یکخانه سنتی در گناباد اختصاص یافته است. خانه
های سنتی در گناباد وسعتی قریب به 150تا 300 متر مربع مساحت دارند. حیاط بخش مرکزی
خانه است که اتاق ها بر اساس نیازخانواده در چهار طرف آن ساخته می شوند. این منازل
دارای فضایی سرپوشیده به نامدالان یا دلونه هستند که با پیچی ورودی را به حیاط
متصل می کنند. از دیگر فضاهایخانه ی سنتی در گناباد می توان به کهدو یا
کاهدان،طویله،اتاق نشیمن زمستانی کهآفتابگیر است، ایوان یا صفه که فضای سر پوشیده
است و یک متر از سطح حیاط ارتفاعدارد،اتاق تابستانی که بادگیری به آن متصل شده
است.انباری و آشپزخانه یا مطبخ اشاره کرد.
خراس
در یکی
از غرفه های این موزه روند استخراج روغن از دانه های روغنی با استفاده از
دستگاههای بومی روغن کشی به نمایش درآمده است. گنابادیان به این دستگاه بومی روغن
کشی خراس یا دستگاه عصاری می گویند. قسمت اصلی خراس از تنه ی قطور درخت توت تهیه
می شود.و سنگ داخل آن را که به سنگ بچگی شهرت دارد از سنگ ترس یا گرانیت به شکل
استوانه ای تو خالی و سطل وار می تراشند. بخش پایینی از دو چوب متصل به هم که یک
سوی آن به کمر خراس بسته شده است تشکیل شده، به زعمی که حول محور آن بگردد و سوی
دیگر آن به اسب یا قاطر یا الاغ بسته می شود و چهار پا حول دستگاه می چرخد. هاون
یا چوب بالایی به چوب پایینی که به استر بسته می شده است متصل می گردد و داخل سنگ
بچگی استقرار می یابد،دانه های روغنی بدین وسیله فشرده می شده اند و روغن شان از
سوراخ پاینی خارج گردید و به مصرف می رسیده است.
قالی
بافی
در
گناباد برای بافت قالی عمدتاً از دارهایچوبی مستحکم و به شکل عمودی استفاده می
شود.ابزار کار قالی بافان گناباد شامل دفتینیا شانه،کارد، قیچی و انواع الیاف پشمی
الوان می باشد. در بافت این قالی ها ازالیاف پشمی و به ندرت پنبه ای استفاده می
شود. نقشه های به کار رفته بر پهنه قالیهای این خطه همچون نقوش متداول در سایر
مناطق خراسان جنوبی می باشند. در بافت فرشهای گناباد از گره های فارسی استفاده می
شود که اصطلاحاً به آنها فارسی باف میگویند.
سفال
مندآن
چنان که از نام آن بر می آید این سفال دریکی از روستاهای گناباد موسوم به روستای
مند تولید می شود.سفالگری در گناباد باپیشینه ای پنج هزار ساله و هم چون تمدن های
هم عصر خود از شیوه ای یکسان در ساختپیروی می کند اما سفال مند با مصالح و تزئینات
متفاوت به شکل پدیده ای نو ظهور ازاواخر قرن یازدهم هجری در مند رایج شده و با
سفال های میبد یزد،اصطهیان فارس وشهرضای اصفهان شباهت بسیار دارد. سفال مند به
لحاظ نوع مواد سازنده به دو گروه جسمیو چینی تقسیم می گردد. ماده ی اولیه ی سفال
جسمی خاک رس و سفال چینی ترکیبی از پودرسنگ و گل سرشور میباشد. سفال مند معمولاً
لعاب دار است. اما مهم ترین مشخصه ی سفالمند عناصر تزئینی برگرفته از طبیعت است.
این
عناصر شامل چهار گروه انسانی، حیوانی، گیاهی و هندسی می باشند. از جمله نقوش مشهور
سفال مند" نقش ماهی" است که جایگاه والایی در روایات اسطوره ای
دارد.ماهی در اعتقادات ایرانیان باستان سرور آفریدگان آبی و بزرگترین آفریدگان
اورمزد در برابر وزغ بزرگترین آفریدگان اهریمن است. نقوش خورشید خانم، پرنده،
پروانه، بته جقه، گل و مرغ،گل و پروانه، گل کدو، کتیبه،ابرو کل، محرمات،خونه کی و
انواع اسلیمی از دیگر نقوش به کار رفته بر بدنه ی سفالینه های مند گناباد هستند.
که انواع این ظروف و نحوه ساخت و پرداخت آنان در یکی از غرفه ها به نمایش گذارده
شده اند.
مدرسه
علمیه نجومیه
بنای
این مدرسه در کوی شرقی شهر گناباد و درمجاورت یکی از سردرهای ورودی مسجد جامع واقع
شده است.این مدرسه از یادگاریهایمعماری اسلامی در عصر صفویه می باشد که نشان دهنده
ارج و مقام علم و دانش در انروزگاران است. این مدرسه به سبب تدریس هیات و نجوم در
آن به مدرسه نجومیه مشهورگشته و معماری آن شامل هشتی ورودی والان، صحن و حجره های
پیرامون آن است. این بنادر دوران قاجاریه مرمت گشته و در ساختمان آن تغییراتی داده
شده است.در گذشته ینزدیک از فضاهای موجود در مدرسه به عنوان اداره میراث فرهنگی
،صنایع دستی و گردشگریگناباد و مجموعه آموزش هنرهای سنتی استفاده می شد. اما در
بهمن ماه 1385 کاربریدیگری به آن افزوده شده و در این مکان اولین موزه مردم شناسی
شهرستان گناباد از محلاعتبارات سفر ریاست محترم جمهوری افتتاح گردید. در این موزه
گوشه هایی از آداب ورسوم ،نحوه زیست مشاغل بومی و هنرهای سنتی مردم گناباد به
نمایش گذارده شده است.
مشاهیر
گناباد
ابوالفتح
جنابذی :
یکی از دانشمندان ، شعرا و اطبا گناباد ابوالفتح جنابذی
بود که از اطبا عهد شاه اسماعیل صفوی به شمار میرود طبع موزون داشت در سنه ثنین و تسمعائه(932
ه . ق) به مرض موت مبتلا گردید بیت زیر از او به یادگار مانده است :
ابـروان
تـو طبیبــان دل افکـارانند
هردوپیوسته ازآنبرسربیمارانند“
شیخ بهلول گنابادی :
مرحوم حاج شیخ محمد تقی فرزند حاج شیخ نظام الدین
بیلندی از علما و روحانیون معاصر گناباد که در واقعه مبارزه با سیاست کشف حجاب
رضاخان نقش فعالی را ایفا کرد . او در سال 1314 خورشیدی در مسجد گوهرشاد مشهد منبر
رفت و مردم را به مخالفت و قیام علیه حکومت وقت و سیاستهای ضد اسلامی رضا شاه
تحریک و تشویق نمود و در تعاقب آن جزئیات از سوی مقامات امنیتی رژیم تحت پیگرد
قرار گرفت و مدتی به افغانستان رفت و به دلیل همکاری حکومت افغانستان با حکومت
پهلوی سالهای زیادی را در زندان افغانستان گذراند و مدتی در مصر و سایر کشورهای غربی
سپری نمود و مقارن انقلاب اسلامی به وطن خود بازگشت. شیخ محمدتقی بهلول گنابادی،
این عارف و عالم ربانی و عابد مجاهد، در اواخر عمرش در شهر گناباد و تهران، در
منازل اقوام خود زندگی می کرد. او سرانجام در 24 فروردین 1384 بر اثر سکته مغزی در
بیمارستان خاتم الانبیا تهران بستری شد و در عصر روز جمعه، 7 مرداد 1384در 105
سالگی دار فانی را وداع گفت و به جوار رحمت حق پیوست. پیکر آن مرحوم پس از تشییع
در تهران و مشهد، در زادگاهش، گناباد به خاک سپرده شد. وی نود سال از عمر پر برکت
خود را در خدمت به مردم و عبادت خداوند گذرانید.
ملامظفر منجم :
ملامظفر اهل گناباد و از بزرگترین دانشمندان علم نجوم
و هیئت ریاضی بود و در سایر علوم حکمت قدیم نیز تبحر داشته است وی معاصر با شاه
عباس بزرگ صفوی و از منجمین دربار وی بوده است تاریخ وفاتش معلوم نیست ولی در 1030
که سال وفات شیخ بهائی است حیات داشته زیرا به طوری که در زندگانی شاه عباس اول می
نویسند : 1030 ملا مظفر از احوال کوکب و ضعف حال مشتری و بودن مریخ در برج عقرب
استنباط کرد که یکی از علمای بزرگ زمان خواهد مرد و شکستی به مذهب وارد خواهد شد و
خبر مرگ شیخ بهاالدین عاملی را داد .
ابومنصور ریابی :
ابومنصور از وزرای طغرل بن میکائیل بن سلجوقی موسس دولت
سلجوقیان بوده است که از سال چهارصدوبیست و نه هجری تا سال چهار صد پنجاه و پنج
سلطنت کرد . مولف کتاب بجیره ( نقاش استرآبادی ) در بیان حالات وزرا سلاجقه بن
ارسلان که آخرین ملوک سلجوقی است می نویسد : در سنه تسع و ثمانین و خمسمانه و 589
به سلطنت نشست و وزارت را به خواجه منصور ریابی ارزانی داشت . او مردی بود کافی و
خدا ترس یکی از عادت حمیده او آن بود که هر بامداد فرض بگذاری (نماز می خواند ).
محمد
پروین گنابادی :
محمد پروین که شهرت گنابادی را از عشقی که به زادگاه
خود می ورزید بدان می افزود سال ولادتش 1282 خورشیدی در شهر کاخک بود . خاندان او
از روحانیون صاحب امتیاز منطقه بودند . او مقدمات علوم را ازپدر و در مکتبخانه فرا
گرفت و از آن پس برای کسب دانش به مدرسه حبیبیه فردوس (تون) و از آنجا به مدرسه ای
در قاین رفت . در پانزده سالگی در حجره ای در مدسه فاضل خوان مشهد مشغول به تحصیل
در سال 1322 به نمایندگی مردم سبزوار به مجلس شورای ملی رفت و پس از پایان دوران
نمایندگی مجددا کار تدریس را درپیش گرفت وی در تنظیم لغت نامه با مرحوم دهخدا
همکاری نمود و از بنیانهای اساسی سازمان لغت نامه شد . آخرین فعالیت آن مرحوم
همکاری با بنیاد فرهنگ ایران در تدوین فرهنگ تاریخی زبان فارسی بوده است . سرانجام
ایشان در سن 75 سالگی به سال 1357 خورشیدی به سرای باقی شتاف . استاد پروین
گنابادی در زمینه ترجمه و تألیف ، آثار متعددی از خود به جای گذارده است که به
تعدادی از آنها اشاره می گردد:
راهنمای
مطالعه فن ترجمه مقدمه ابن خلدون ، گزیده مشترک یاقوت حموی تصحیح مطالعه تاریخ
بلعمی برگزیده ترجمه تفسیر طبری، بازیهای محلی گناباد و ....
سیاح کلاتی :
از محدثین ، وعاظ و شعرای مهم و مشهور گناباد مرحوم شیخ
سیاح کلاتی فرزند رجبعلی متخلص به سیاح بود که در سال 1193 قمری در کلات از قرای براکوه
که در شاهنامه نیز از آن یاد شده متولد گردید . جهت تحصیل ابتدا به مشهد سپس به تهران
و از آنجا به غرب ایران و عراق عرب حرکت کرد در راه قزوین گرفتار راهزنان شد و و
در یکی از شبهای محرم پس پس از گریه زیاد به خواب رفت و یکی از ائمه به خوابش آمد
و سه خواسته او را برآورده کرد که خودش در این باب گرفته است :
همیشه
شکر خداوند می کند سیاح مرا که فیض شب قدر در محرم داد مرحوم سیاح به هر جایی می
رفت از منبر و وعظ او استقبال می شد و سفرههای زیادی به مشهد ، اصفهان ، تهران و
عراق و دیگر بلاد نمود بطوریکه در تمام ایران معروف شد و کمتر واعظی در شهرت به
پای او می رسید و اشعار خوبی در مدح و مرثیه اهل بیت نیز سروده است .
سیاح
در سال 1253 در حدود هفتاد سالگی در کلات فوت نمود و از او چندین فرزند اناث و
ذکور که همگی اهل منبر و وعظ و علم بودند بجای مانده است . روحش شاد یادش گرامی
سید زین العابدین گنابادی :
سید زین العابدین گنابادی ملقب به عزالدوله پسر سید نظام
الدین محمد بود که ذدر کتاب مجمل فصیحی الدین احمد (777 تا 849) و کتاب لطایف
الطوائف تألیف علی بن حسین کاشفی (متوفی 939 ه . ق) ذکری از او رفته است مولف کتاب
مجمل فصیحی می نویسد :
((
ولادتش در سال 766 اتفاق افتاد و در آنجا به نام مرتضی اعظم سید زین العابدین می
نویسد )) سید زین العابدین گنابادی از وزرای مقرب امیر تیمور گورکانی نیز بوده است
.
میرزا
شفیع منجم باشی :
دومین فرزند ملا مظفر شفیع بود که پس از کور شدن برادرش
منجم باشی دربار گردید و تا زمان شاه عباس ثانی این سمت را داشت شاه عباس ثانی فرزند
شاه صفی و نبیره شاه عباس بزرگ بود و از پادشاهان کافی و مدرسه نجومیه محسوب می شد
وی نسبت به برادرش میرزا شفیع و برادرش محمد تقی و فرزند محمد تقی ، محمدرضا کمال
رافت داشت .
ابوبکر عبدالغفار :
یکی از محدثین و فقهای گناباد ابوبکر عبدالغفار بن
محمد بن حسین بن علی بن شیرویه است که شرح حال او نیز در معجم البلدان ذکر شده و
می نویسد : شیخ محمد صالح ثقه نبیل عفیف بود و ابتدا تجارت می کرد . تا از پیری
خانه نشین شد و برکتی یافت که پس از آن نیز حدود چهل سال تمام روایت حدیث می نمود
و اهل علم از او حدیث ها شنیدند و کوچکترین سهوی از سهوهای سایر شیوخ را نداشت و
تا پایان عمر گوش و چشم و عقلش پای برجا بود و تنها قوه بینایی او قدری ضعف پیدا
کرد . از اساتید اصفهان و نیشابور استمناع حدیث می نمود و جماعتی از شیوخ از او
حدیث شنیدند و پیش از او هم مردند . تولدش در سال 414 و وفاتش در ماه ذی الحجه سال
510 بود .
برخی
از مشاهیر و دانشوران گنابادی
1– ابویعقوب اسحاق
2 – ابوبکر عبدالغفار
3 – عبدالعزیزبن الاخضر
4 – ابومنصور ریابی
5 – ابوالفتح جنابذی
6 – آنسی ( قطب الدین میرحاج)
7 – بهجتی شهری
8 – بهلول گنابادی
9 – ملاعبدالصمد بیلندی
10 – پروین گنابادی
11 – حزینی گنابادی
12 – سیدعلی بجستانی
13 – خواجه اختیار منشی
14– سیدزین العابدین گنابادی
15 – سیدعمادالدین محمود
16 – سنائی گنابادی
17 – سیاح کلاتی
18 – محمدابراهیم کرباسی کاخکی
19 – سیدمحمدباقر گنابادی
20 – گنابادی
21 – ملامظفر گنابادی
22 – محمدتقی منجم
23 – میرزا شفیع منجم باشی
24 – میرزابیک مورخ
25 – مسعود النوکی
26 – حاج سیدمحمد عرب بجستانی
آثار تاریخی
o
قنات قصبه
o
مجموعه معماری روستای عمرانی
o
مسجد جامع گناباد
o
آب انبار حسینیه
o
مسجدجامع قوژد
o
بافت تاریخی فرهنگی ریاب
o
بقعه سلطان محمد عابد (ع)
o
پایاب دلویی
o
مزار امامزاده احمد بیمرغ
o
آسیابهای کاخک
o
مدرسه نجومیه
o
قلعه دختر شوراب
o
یخدان کوثر
o
بقعه کمر زیارت
o
خانه شریعت
o
حوضخانه منزل قدیمی خواجه
o
خانه علامه بهلول
o
امامزاده دیسفان
o
امام زاده خانیک
جاذبه های
طبیعی
o
منطقه ییلاقی درب صوفه
o
تک زو
o
منطقه ییلاقی سنو